آنکه ارشد خوانده واقعا متفاوت است یا شاید بهتر آن است که بگویم آنکه تحقیق و پژوهش کرده با آنکه صرف مطالعه کرده است متفاوت است. و ارشد گرفتن یکی از راههایی است که انسان و دیدگاهش را تغییر میدهد. باید ارشد را گرفت پژوهش کرد و سختی هایش را دید و چشید.
نگاه آنکه پژوهش کرده آزمایش کرده سرچ کرده با آنکه در این فضا وارد نشده بسی متفاوت است. حتی اگر به ظاهر ساده ترین و بی خاصیت ترین رشته تحصیلی باشد. که من مخالفم که رشته ای بیحاصل و بیهوده است و یا رشته ای سخت و دیگری آسان است! اصولا آنکه پژوهش کرده باشد میداند که مبحث آسانی وجود نخواهد داشت!
و ساده انگاری و ساده زیستی همه نشانی از ذهنیست که پژوهش نکرده است.
و داشتن این نگاه برای زندگی لازم است. و صد البته باید این نگاه را در زندگی جاری کرد.
پژوهشگر بخشی از حقیقت یا همه حقیقت را با همه وجودش دیده و درک کرده است. و این درک فرای دانستن است! انکار کردن و مخالفت کردن و دیمی کار کردن و حرف زدن یی اساس برایش راحت نخواهد بود!
و لذت تحقیق و پژوهش را آن میفهمد که پژوهش کرده باشد. و درد پژوهش را آن میفهمد که پژوهش کرده باشد!
----
1- شاید مسیرهای دیگری هم برای رسیدن به این نگاه باشد اما این روش آکادمیک روش تقریبا کاملیست به خصوص داوری قضیه و نگارش کار و ارائه مطلب و ... اگر فردی بتواند روش دیگری جز این روش پیدا کند ولی به این نگاه برسد هم خوب و پسندیده است!
2- هرچه در زندگی فردی این نگاه عمیق تر و دقیق تر باشد ناشی از بهتر بودن پایان نامه اش می باشد!
.: Weblog Themes By Pichak :.