به نامش و به یادش
بعد از مدتها امروز بالاخره توفیقی شد که شرف حضور پیدا کنیم در مجلس و محفلی که وصفش را شنیده بودم. مجلس که شروع شد یا بهتر بگویم خورشید مجلس که طلوع کرد، دیگر برایم مهم نبود که ستاره های مجلس چه می کنند. هر کس که میخواند به هر سبک و در هر نغمه و مقامی، دل ما پر می کشید. نوبت استاد که شد محشری برپا شد. دیگر این دل کوچک ما در این پوست نمی گنجید. اما آنچه دلربایی می کرد، آنچه روح را به پرواز در می آورد، آنچه این روح وحشی را رام می کرد، آنچه باعث خضوع و خشوع آدمی می شد، آنچه باعث ریختن اشک دل میشد، آنچه که نفس کشیدن را تنگ می کرد، آنچه دل را واله و شیدا می کرد، آنچه که تفکر آدمی را بر می انگیخت، آنچه که هر چه بگویم کم است اعجاز این خورشید بود. تا به حال اینچنین دقیق به این موضوع نیندیشیده بودم و اینچنین به آن نگاه نکرده بودم! خلاقیت آدمی در خواندن آیه ها بحث دیگری است. اما آنچه که برایم مهم آمد، ویژگی این کتاب بود. که به طرق متعددی می توانی آن را بخوانی و حد ندارد. نهایت ندارد. مگر میشود متنی این همه انعطاف پذیر باشد که اینگونه قرائتش کرد. امروز بالاخره فهمیدم البته تا حدودی، که چرا عرب با آن همه غزلسرایی و ادبیات و هنرش، مست و مبهوت این کتاب شدند. و زیباییش را و اعجازش را خوب فهمیدند، خوب دانستند، آنها که اهل فن هستند خوب می فهمند. و من امروز در حد خودم تنها و تنها از یک بعد نه تنها دانستم که قرآن معجزه است که با همه وجود حس کردم که معجزه است. آنقدر که همچنان شگفت زده ام. ذات اقدس اله می فرمایند:
وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون؛ و چون قرآن خوانده شود، بدان گوش فرا دارید و خاموش مانید; امید که بر شما رحمت آید. [1]
اصلا مگر می شود اعجازش را دید و سکوت نکرد!!!!!!؟
----------
الهی و حبیبی! کاش روزیمان شود صدای دل انگیز رسولت آن محمد امین (ص)، آن ختمی مرتبت (ص) آن احمد تو (ص) را وقتی قرآن میخواند بشنوم. امروز دلم قرآن خواندنش را خواست امروز دلم پر کشید به صحن خانه ات آنجا که او قرآن می خواند و اعراب با اینکه تهدید شده بودند که به آنچه محمد ابن عبدالله (ص) می خواند گوش ندهند اما پنهانی میآمدند تا به نوای قرآن مصطفی و برگزیده ات گوش دهند. عجیب دلم میخواهد که او بخواند و من را شیدای تو کند.
---------
[1]: اعراف، آیه204.
.: Weblog Themes By Pichak :.