سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 93/7/2 | 7:11 عصر | نویسنده : چونا

به نام خدا

مدت مدیدی بود که به وبلاگ می اندیشیدم. از منظرهای متفاوت. اما تردیدی بزرگ در وجودم بود. 

قلم میزدم و میزنم دفترچه های کوچک و بزرگی که پر است از احساسها خاطرات حرفها داستانها اشعار علائق خوبی ها و بدیها

و وابستگی هایش! و من هایش! و دیگران! دیگران! دیگران!

و این دیگران عجب مهم میشوند در زندگی!

یکی گفت: بزن وبلاگ را جمله هایت اثر دارد.

یکی گفت: بزن وبلاگ را برای خالی شدن خوب است.

یکی گفت: بزن وبلاگ را خوب مینویسی.

یکی گفت: بنویس برای رها شدن از تردیدها و ترس ها!

و نهایت یکی برایم وب زد. اسمش را خودش انتخاب کرد. و اولین پیام دعوت! و ظهور حضورم!

شش ماه میگذرد. و بر آن شدم که غیر از شرح ما وقع، اندکی قلم بزنم. و دور شدن از سانسورها.

بسان جلال. و چقدر جلال را دوست میداریم. رها شدنش را. تفکرش را جسارتش را شجاعتش را و نوع قلم زدنش را. روحش شاد. 

شاید روزی ما هم مانند جلال شویم!

و این ما هم عالمی دارد. دیگر مخاطب چه برداشتی دارد مهم نخواهد بود. به قول دوستی: این ویژگی هنر است که میتوان برداشت ها و تحلیل های متفاوت داشت.




  • راه بلاگ | تک تاز بلاگ | قیمت دلار
  • کد موسیقی برای وبلاگ