تاریخ : چهارشنبه 92/12/28 | 7:16 عصر | نویسنده : چونا
به عقب بر میگردم و او را میبینم که به راهش ادامه میدهد، دوست دارم برگردد مرا ببیند اما او...
آیینه ماشین را تنظیم میکنم به عقب نگاه می کنم دوست دارم او هم برگردد و نگاهی کند اما...
نگاه آخرین بعد از هر جدایی، خداحافظی را دوست دارم اما...
نگاه به عقب، نگاه به گذشته، در این روزهای آخرین سال 92
نگاه به تمام لحظات، خاطره ها، حادثه ها؛ نگاه به همه زمانه ها که گذشت با تو و بی تو اما...
الهی! حتما تو هم دوست داری که بنده ات برگردد به سمت تو تا شاید نگاه آخر، او را از رفتن در مسیر باطلش باز دارد اما...
الان خوب می فهمم چه حسی داری وقتی برنمیگردد
اما من برمیگردم و به تو نگاه میکنم شاید که این آخرین نگاه باشد اما ...
ربی من لی غیرک!
.: Weblog Themes By Pichak :.