سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 93/4/3 | 4:15 عصر | نویسنده : چونا

گاهی میخواهی زندگی را بگذاری روی دور تند!

برود, بدود، بشود 40 سال بعد! 50 سال بعد.

با سرعت نور برود تا چندین سال بعد. 

حتی بروی ببینی! فلانی مرده است. آن یکی هم.  یا بچه فلانی چه عوض شده بزرگ شده  ازدواج کرده و بچه دارد!

آن یکی چه پولدار شده و به یاد بیاوری که چقدر هشتش گرو نه اش بود.

آن یکی طلاق گرفته مدتها ست!

دیگری هم رفته به جای دیگر. اصلا هیچ کس نمیداند کجاست.!!؟

فلانی هنوز آدم نشده و با این همه سنش هنوز مثل گذشته هاست!

بروی روبروی آن دیگری زل بزنی به چشمهایش و بگویی عجب نامردی بودی، تهوع آور. هنوز هم تهوع آوری. و او آن قدر پیر و فرتوت شده باشد که حتی نشنود چه می گویی! و با عینک های ته استکانی اش نگاهت کند. 

آن یکی اصلا در حال مرگ است و تمنا میکند به خاطر ظلمهایی که کرده ببخشیش. و تو فقط نگاهش می کنی و حال حرف زدن هم نداری.

دیگری با اینکه سنی ازش گذشته هنوز خندان و شاد است مثل جوانی هایش انگاز زمان بر او عبور نکرده.

اصلا چقدر آدمهای دور و برت تغییر کرده اند. خیلی ها نیستن.

سری به بهشت زهرا میزنی قبرهایی که 40 یا 50 سال پیش میرفتی پیششان و فاتحه ای، اصلا حالا یا نیستن یا محلی از اعراب ندارند.

یا حتی ببینی قبری را دارند آماده می کنند می گویی برای کیست؟ وقتی اسم را می شنوی میفهمی برای توست! 

گاهی میخواهی زندگی را بگذاری روی دور تند!

 




  • راه بلاگ | تک تاز بلاگ | قیمت دلار
  • کد موسیقی برای وبلاگ