• وبلاگ : فصل رويش
  • يادداشت : 65- ما مردم اجتماعي..
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ادي 
    هوم...
    ابن سينا نه!
    غار!
    غار نشيني!

    پاسخ

    عاااااااااالي اونم خوبه
    + قاف 


    تک تک جمله هات رو چشيدم! و عميقا درسته! اما مي مانه يه سري سوال!! از قبيل، اخلاق اجتماعي کجاست؟! اصلا فرق يه جامعه اي که افرادش مسلمان هستن با يه جامعه اي که نيستن چيه؟!! و کلي سوال فلسفي تر ديگه! که حداقل من جوابي براشون ندارم!

    پاسخ

    بايد انديشيد و انديشه ها را عملي کرد.
    + عصر 
    وظيفه ما بي توقعي از خلق هست
    ولي موثر نبودن در خلق نيست
    معلومه هيشکي جاي کس ديگه اي نمي تونه بره
    ولي بيخيال ديگران هم شدن غلطه
    به اندازه اي که حرکت کردي
    اطرافتم بايد با خودت ببري
    پيامبر نهايتا بشير و نذير هست
    پاسخ

    لزومي نبينم که ما هم ديگران رو هدايت کنيم مگر خودشون بخوان! اين جامعه اي که من ميبينم همه عقل کل هستند!البته نظر شما هم محترم واسه همه اونايي که حوصله هدايت کردن ابناء بشر را دارند.
    + عصر 
    اسلام يه ضوابطي براي روابط گذاشته
    وقتي رعايت نميشه انسان ها از هم زده ميشن
    هر فردي بر گردن ما حق داره
    ما به دين خودمونيم يا دين خدا؟
    اگر زندگي انفرادي درست بود
    پس رسول الله چرا حکومت اسلامي ايجاد کرد؟
    هر کس تو خونش نماز مي خوند
    چرا نماز جماعت؟
    چرا يد الله مع الجماعة؟
    ما تعريف درستي از جمع نداريم
    نبايد اصلشو زير سوال ببريم
    به نظرم راهي که در پيش گرفتيم غلطه
    پاسخ

    اگه راهي که در پيش گرفتيم درست مي بود که جامعه و جمع و اجتماع اينجوري نميشد!
    + عصر 
    علامه طباطبايي خيلي جالب مطرح مي کنن که فرزند وقتي در خانواده دنيا مي آيد يعني براي رفع نيازهاش احتياج به پدر و مادر داره. و از همين جا اجتماعي بودن انسان را به عنوان يک نياز، يک بخش از هويتش مطرح مي کنه
    جالب تر اينکه وقتي به قرآن رجوع مي کنيم، وقتي ايمان و عمل صالح رو کنار هم مي ذاره و بسياري آيات ديگه متوجه ميشيم که اسلام هم در گير بودن در جامعه و به فکر جامعه بودن رو زياد مطرح مي کنه
    به نظرم مي ياد وقتي معيارهاي ما رقابتي مي شن به نيتجه گيري تو مي رسيم ولي اگر معيارهايي رو که خدا گفته رو نگاه کني اصلا به اين نقطه نمي رسيم
    خودتو نجات بده تا جامعه ات رو هم نجات بدي
    همه با هم مي تونن نجات پيدا کنن يا نجات پيدا نکنن
    پاسخ

    اين حرفا مال کتاباست! و توي اذهان!// هرکي فقط ميتونه خودشو نجات بده! نهايت نهايت ايده آلش اينکه راه رو به ديگري نشون داد ولي نميشه جاي ديگري راه بري! هرچه نيازت به غير کمتر راحت تر زندگي ميکني! تازه اگر هم جايي به يکي کمکي کردي به خاطر اينه که نکنه يه روزي محتاج کمکش بشي! همون توقع! و داستان هميشگي اش!
    + تسنيم 

    و اين يعني دنيا !

    انگار هر چه دايره ديگرانت کمتر شوند، راحت تري در همه زمينه ها !

    من که از کوچکتر شدن هر روزه اين دايره ام بسي لذت ميبرم

    پاسخ

    خيلي هم خووووووب!