سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 93/11/29 | 2:19 عصر | نویسنده : چونا

مرگ!

بوی الرحمن!

خرما لا پتو!

-------

شبه هایکو//اولینش! :))




تاریخ : چهارشنبه 93/11/29 | 2:16 عصر | نویسنده : چونا

عجیب بعضی ها در رشته و حرفه خود غرق میشوند!

آنچنان غور کرده اند که هر کلام و سخنی را که از آنها میبینی و یا میشنوی گره خورده به رشته و فن و شغلشان!

اصلا جزئی از وجودشان شده و گویی با تک تک بزرگان و نام آوران آن زمینه زندگی کرده اند و بسته به آنکه از کدام بیشتر لذت میبرند خوی و منش آنها هم شبیه همان شده!

جملات بزرگ مردان رشته اشان را حفظ اند و مدقانه بررسی کرده یا نکرده از آنها سخن میرانند. 

شاید بیشترین نکته و کمالی که از آنها برایم پررنگ میشود همین قدرت حافظه است که این همه را در ذهن خود میتوانند جای دهند.

همنشینی و هم سخن شدن با آنها را دوست میدارم.

----

و این روزها عجب قبطه میخورم که کاش در روزگاران دور زبان و ادبیات قبول شده را میخواندم!




تاریخ : سه شنبه 93/11/28 | 12:53 عصر | نویسنده : چونا

 آنکه ارشد خوانده واقعا متفاوت است یا شاید بهتر آن است که بگویم آنکه تحقیق و پژوهش کرده با آنکه صرف مطالعه کرده است متفاوت است. و ارشد گرفتن یکی از راههایی است که انسان و دیدگاهش را تغییر میدهد. باید ارشد را گرفت پژوهش کرد و سختی هایش را دید و چشید.

نگاه آنکه پژوهش کرده آزمایش کرده سرچ کرده با آنکه در این فضا وارد نشده بسی متفاوت است. حتی اگر به ظاهر ساده ترین و بی خاصیت ترین رشته تحصیلی باشد. که من مخالفم که رشته ای بیحاصل و بیهوده است و یا رشته ای سخت و دیگری آسان است! اصولا آنکه پژوهش کرده باشد میداند که مبحث آسانی وجود نخواهد داشت!

و ساده انگاری و ساده زیستی همه نشانی از ذهنیست که پژوهش نکرده است.

و داشتن این نگاه برای زندگی لازم است. و صد البته باید این نگاه را در زندگی جاری کرد.

 پژوهشگر بخشی از حقیقت یا همه حقیقت را با همه وجودش دیده و درک کرده است. و این درک فرای دانستن است! انکار کردن و مخالفت کردن و دیمی کار کردن و حرف زدن یی اساس برایش راحت نخواهد بود!

و لذت تحقیق و پژوهش را آن میفهمد که پژوهش کرده باشد. و درد پژوهش را آن میفهمد که پژوهش کرده باشد!

----

1- شاید مسیرهای دیگری هم برای رسیدن به این نگاه باشد اما این روش آکادمیک روش تقریبا کاملیست به خصوص داوری قضیه و نگارش کار و ارائه مطلب و ... اگر فردی بتواند روش دیگری جز این روش پیدا کند ولی به این نگاه برسد هم خوب و پسندیده است!

2- هرچه در زندگی فردی این نگاه عمیق تر و دقیق تر باشد ناشی از بهتر بودن پایان نامه اش می باشد!

 




تاریخ : چهارشنبه 93/11/22 | 10:42 صبح | نویسنده : چونا

از هر کدام که میگوید دلم میخواهد با آنها می زیستم!

کمالاتشان بزرگتر میشود و خواه ناخواه دوست داشتنی تر میشوند!

سوالهایی که موج میزند در ذهنم و هر بار قبطه میخورم که کم آشنایم!

گاهی همانجا اشک میریزم از سر شوق و یا ...

........

وبه ماموران دوزخ خواهم گفت که مهلتی دهند تا رو در رو به آنها بگویم: 

جعلت فداک!

همین ... 




تاریخ : چهارشنبه 93/11/22 | 10:33 صبح | نویسنده : چونا

همه منتظر بودند و کمی هم پراکنده و همهمه و نوعی عجله برای رفتن!

کمی ابهام و هوا مه آلود! 

از در وارد شد برگه ای به دست مانند پرستارها یا شاید مهماندارها

چشمها ب سمتش چرخید منتظر بودند ببینند این بار نوبتشان می شود یا نه؟ : فلانی!

و دوباره چشمها به سوی دیوار شیشه ای که حایل میانشان بود برگشت!

عجله برای رفتن به آن سمت داشتن ولی خوشحالی و شادی در خود احساس نمیکردن!

دوباره آمد اسمی را خواند! اسم من بود!

وارد شدم گویی وزن معنا نداشت هرکس روی سنگی خوابیده بود و شسته میشد!

مسئول شستشو نگاهی به من و به لیست انداخت گفت: اشتباه آوردی نوبت این هنوز نشده ! برگشت خوردم.

و دوباره از پشت شیشه به آن زندگانی که در واقع مرده بودند نگاه میکردم!

 




  • راه بلاگ | تک تاز بلاگ | قیمت دلار
  • کد موسیقی برای وبلاگ